دلم هوای نـوشـتن کرده بود امشب ...
باد و بارانی بود اندرون دلم ...
و صدای چند کلاغ و جیرجیرک ...
کاغذی و قلمی و کرور کرور دل برای نوشتن !
خوب ... برای که بنویسم حالا ؟ تازه ، برای کسی هم که بنویسم ، چه کسی ببرد برایش ؟!
یادم آمد ....
آدم برای خدا که چیزی بنویسد و بگذارد زیر فرش ، خدا خودش برمی دارد